1 ـ سانسور
ماجرای سانسور در ممالک جهان سومی ( و یا به قول استاد دولت آبادی : کشورهای پیرامونی !‌ )‌ هیچوقت حل نخواهد شد . چرا که نه ، صاحبان قلم ، می توانند جلوی قلمشان را بگیرند . و نه ، صاحبان قدرت می توانند ، جلوی قدرت خود را بگیرند ! ای کاش ،گیر دادن به دولت ، شکل درستی به خود می گرفت تا صاحبان قدرت ، اینقدر زورشان را به رخ نکشند !!! ای کاش صاحبان قلم، مقدار آزادی خود را می دانستند تا به همان میزان ، عیب و ایراد بگیرند ! ( خدا آن روز را نیاورد ! چون دیگر صاحبان قدرت از نان خوردن می افتند !‌ پلیس مروژک ، یادتان هست ؟!)
متاسفانه مشکل اینجاست که ما نمی دانیم ، در مورد چه چیزی بنویسیم ویا تا چه حد بنویسیم ؟! زعمای قانون گزار هم ، هیچوقت در این باب ، توضیحی نمی دهند که بعد ، گرفتار شوند ! اگر از آنها بپرسی : (( چه بنویسم ؟ )) می گویند : (( بنویس ! مشکلی ندارد ! )) اما بعد از آنکه نوشتی ، می گویند : (( ما گفتیم ، بنویس . اما نه ، اینجوری ! این که خیلی ، مسئله دارد ! کمی تغییرش بده ! )) این زعمای قانون گزار ، گویا نمی دانند که تغییر دادن ، حدی دارد . نه آنکه همه اش را عوض کنی ! که آن می شود ، یک متن دیگر ، با صرف هزینه ی بیشتر !!!